.....................
دمی به مردمانی که از کنار تو می گذرند گوش جان بسپار.آواز بخوان و شاه قلب خود شو.دیدگان پر نورت را بهر زندگی مردمان دریغ نما بپرس !از همه آن چه شده آن چه گذشته و همه دل های شکسته و اندوهی که تورا به گریه نشانده نترس بپرس.....در خلوتت صدایی از درون گفته هایت را تکرار می کند خودت را می بینی که چه می کردی و نمی اندیشی....حالا ریخته ها و شکسته ها جمع نمی شوند و رفته ها نیز بار نمی گردندندای قلب خویش را باور کن.به هرچه خواهی کن می دانم از دانستن جواب نمی هراسی ولی ایکاش جوابی بود
سه شنبه 6 دی 1390 - 5:27:50 PM